قرآن درباره لاحیاء فی الدین به برخی از خودداری های حضرت پیامبر(ص) از بیان حقایق چه در حوزه خصوصی و یا عمومی اشاره می کند و ضمن این که پیامبر (ص) به خاطر خلق عظیم خویش از بیان اموری حیای می ورزد، خطاب به مردمان می فرماید که خداوند از بیان حقایق هیچ حیایی نمی ورزد و استحیا نمی کند. به عنوان نمونه در آیه ۵۳ سوره احزاب می فرماید: ان ذلکم کان یوذی النبی فیستحیی منکم والله لایستحیی من الحق ؛ این رفتار شما و نشستن و گفت و گو با یک دیگر پس از صرف غذا درخانه پیامبر موجب اذیت و آزار اوست. او از شما حیا می کند و به روی خویش نمی آورد ولی خداوند از بیان حق حیایی نمی ورزد.
به هر حال مسایل جنسی هر چند که به جهات اخلاقی به ویژه به جهت ورود به مسایل حریم بسیار خصوصی زن و شوهر امری نیست که بتوان بدان به طور شفاف و روشن پرداخت و قرآن نیز از کنایات و تعابیر خاصی بهره می گیرد ولی اگر به دقت در همه این مسایل مطرح شده در آیات به خوبی توجه شود دانسته می شود که چیزی از مسایل جنسی را که در زندگی زناشویی تاثیرگذارمی باشد فروگذار نکرده است.
غریزه نیازجنسی
نیاز جنسی در تحلیل قرآنی به عنوان امری طبیعی و غریزی انسان شمرده شده است. انسان همان گونه که به خوردنی ها و نوشیدنی ها به طور غریزی و فطری نیازمند است به برآورده کردن نیاز جنسی خویش به عنوان امری غریزی و طبیعی نیازمند است. این مساله امری در حوزه زندگی دنیوی بشر نیست بلکه ماهیت انسان در تحلیل قرآنی به گونه ای است که به آن در دنیا و آخرت نیازمند می باشد. بنابراین می توان گفت که نیازهای جنسی همانند غذا بخشی از ماهیت ذات انسانی است که از وی منفک و جدا نمی شود. در آیات آفرینش آدم (ع) که در چند سوره و آیات متعددی بدان پرداخته شده است به مساله نیازهای غذایی و جنسی وی در همان آیات آفرینش اشاره شده است. درآیات ۲۵ تا ۳۰ سوره بقره به مساله زوج و جفت به عنوان نخستین مساله در زندگی حضرت آدم (ع) اشاره می شود و همان جایی که به آدم (ع) اجازه داده می شود که از همه غذاها و میوه های بهشت خویش بخورد به مساله جفت وی نیز اشاره می شود. در این آیات مشخص می شود که آدمی در اصل موجودی میوه خوار و گرایش به طبیعی به آن دارد چنان که در این آیات به خوبی روشن می شود که آدمی نیاز به جفت و همسر نیز دارد. در برخی از آیات به مساله نیاز انسان به جفت برای دست یابی به آرامش اشاره شده است ولی از آن جایی که در تشویق و ترغیب انسان ها به کارهای نیک از پاداش های اخروی چون زنان بهشتی سخن می گوید که پیش از آن از سوی کسی مورد استفاده جنسی قرار نگرفته است به خوبی و روشنی به دست می آید که عنصر جنسی و مسایل آن انگیزه اساسی در مساله جفت و زوجیت است.
به سخن دیگر در تمامی آیات مساله به شکلی به مسایل جنسی ربط داده می شود. در آیات بسیاری که در قرآن وضعیت بهشت و بهشتی ها را تبیین و تشریح می کند به دو عنصر غذا و مسایل جنسی اشاره مستقیم و غیر مستقیمی شده است.
از این آیات و آیات دیگر چنین بر می آید که نیاز جنسی در انسان نه تنها طبیعی و غریزی بلکه از غرایز تاثیرگذاراست که نقش مهمی در زندگی دنیوی و اخروی وی باز می کند. از این روست که خداوند برای تشویق و ترغیب مردمان از مسایل جنسی در بهشت به تفصیل یاد می کند و توضیحات کاملی درباره زنان بهشتی ، اندام و پوشش و مسایل از این دست بیان می کند. در ادامه بحث به بخشی از این آیات اشاره و نمونه هایی از آن مطرح خواهد شد.
گرایش جنسی در انسان به گونه ای است که می بایست به هر شیوه ای شده از نزدیکی بیش از اندازه دو جنس خودداری شود. از آن جایی که فرمان های پیامبر همانند فرمان های خداوندی است که اطاعت از آن واجب است و این به حکم اطیعوا الله و اطیعواالرسول است. بنابراین اگر در مساله ای حکمی کرد چه ارشادی و چه مولوی یعنی چه همانند فرمان های پزشکان و یا همانند فرمان ها و بخش نامه های اداری بایسته و شایسته اطاعت و پیروی است.
بسیاری از امور را پیامبر فرمان می دهد و در حقیقت توضیح جزیئات به عهده پیامبر(ص) و امام معصوم نهاده شده است که به عنوان دستور ارشادی و شایسته اجرا و دستور مولوی بایسته عمل می بایست مورد توجه قرار گیرد.
در روایت از پیامبر(ص) به علت گرایش طبیعی دو جنس از آنان خواسته شده تا در حد امکان از یک دیگر دوری کنند: باعدوا بین انفاس الرجال و النساء فانه اذا کانت المعاینه و اللقاء کان الداء الذی لا دواء له ؛ مگذارید میان زنان و مردان اختلاط برقرار شود؛ زیرا اگر میان آنان اختلاط و آمیختگی باشد دردی بی درمان شما را فرا خواهد گرفت.(مراه النساء ص ۱۴۷)
برای این که این اختلاط انجام نشود در مسجد النبی (ص) در خاصی برای زنان تعبیه شده است که به عنوان باب النساء مطرح است. پیامبر نیز از زنان می خواست که پس از مردان از مسجد خارج شوند(سنن ابی داود ج ۱ ص ۱۰۹)
در چشم مردان زنان همانند لقمه آماده خوردن است؛ از این رو امیرالمومنین (ع) می فرماید: النساء لحم علی وضم الا ما ذب عنه ؛ زنان همانند گوشت آماده سر سفره و یا بر تخته قصابان است مگر آن که مردان از آن دور شوند .(غررالحکم ح ۹۵۵۹)
بنابراین به طور طبیعی مردان همواره در شکار زنان هستند و می خواهند وی را بربایند مگر آن که زن خود را با عفت و حجاب حفظ کند.( نور آیه ۳۱ و احزاب آیه ۵۳)
در هنگام بیرون آمدن می بایست بسیار رعایت کند و خود را نیاراید و آرایش های همانند دوره جاهلیت نکند که همه برجستگی ها و زیبایی ها را آشکار می کردند و خودنمایی بسیاری می نمودند.(احزاب آیه ۳۳)
اما همین زنان می بایست در خانه به گونه ای دیگر باشند و زینت ها و برجستگی ها و طنازی های خویش را آشکار بلکه به رخ بکشانند.(نور آیه ۳۱ و احزاب آیه ۳۳ و ۵۳)
عشق و محبت خویش را برای شوهران آشکار سازند و بروز دهند.(بحارالانوار ج ۱۰۳ ص ۴۳۵) به پیشواز شوهر بیاید ( مستدرک الوسایل ج ۲ ص ۵۵۱) و وسایل پذیرایی در خانه را فراهم آورد.(همان )توقع و انتظار بی جا نداشته باشد (بحارالانوار ج ۷۶ ص ۳۶۷) و از شوهر تشکر کند.(بحارالانوار ج ۱۰۳ ص ۲۳۹) عفو و گذشت داشته باشد(همان ص ۲۳۵) و از شوهر قهر نکند (همان ج ۷۵ ص ۱۸۶)
زیبارویان شگفتی زا
در حوزه تبیین مسایل جنسی که قرآن بدان پرداخته و شماری از آیات قرآنی را در بر می گیرد مسایل مربوط به زیبارویانی است که جمال و زیبایی ایشان شگفتی زا بوده است. بیان این مسایل و نمونه ها ومصادیق عینی آن خود مویدی بر جنبه های جنسی در زندگی بشر است. در داستان حضرت یوسف (ع) در دو بخش به مساله تاثیر زیبارویی در حوزه مسایل جنسی اشاره کرده است. این داستان بیان می دارد که مسایل جنسی ارتباط تنگاتنگی با مسایل روان شناختی و زیبا شناختی بشر دارد. انسان ها به طور طبیعی به زیبایی ها گرایش دارد و زن به عنوان جنس مخالف اگر دارای زیبایی ویژه باشد تحت تاثیر شدید آن قرار می گیرد. علت خروج از حریم خانواده از سوی زن عزیز مصر زیبارویی شدید حضرت یوسف (ع) بوده است. زنان مصر نیز این مساله را به طور صریح تر و شفاف تر بیان می کنند. آنان در برابر زیبایی یوسف نه تنها مهار و کنترل عصبی خویش را از دست می دهند و دست خویش را می برند بلکه این اشراف متکبر و مغرور و خودپسند همزمان و ناخواسته در برابر برده و غلامی شگفت زده شده و فریاد : حاش لله ما هذا بشرا ان هذا ملک کریم ؛ زنان چنان در زیبارویی بزرگش یافتند که از خود بی خود شدند و دست ها خود را بی آن که بفهمند بریدند و گفتند: پاک و منزه است خدا ! این بشر نیست بلکه فرشته ای بزرگوار است.(یوسف آیه ۳۱)
زیبایی رویی شگفت زا به طور طبیعی آدمی را از حالت تعادل و اعتدال بیرون می برد. نه تنها مهار و کنترل حرکاتی خود را از دست می دهد بلکه بی محابا آن چه در دل دارد آشکار می سازد و راز درونی را بیرون می ریزد.
کسانی که دچار زیبارویان می شوند و در بند ایشان اسیر می گردند دل و جانشان را می بازند و خود را بی اختیار می یابند. دیگر هیچ محدوده ای را نمی پذیرند و هیچ حریمی را پاس نمی دارند. این گونه است که قرآن از عشق زن عزیز مصر به شغف یاد می کند.( یوسف آیه ۳۰) به این معنا که دل و جان شیفته یوسف (ع) شد و اختیار خود را از دست داده و کنترل و مهار او را عشق در دست گرفته است و این گونه است که با آن همه اشرافیت و اشرافی گری و مقامات و حتی شوهری چون عزیز و نخست وزیری وی تن به عشق یوسف می دهد و می کوشد تا غلام و برده خویش را هر طوری است به دست آورد و کام گیرد؛ بلکه حتی گام از این فراتر می نهد و خود را در معرض وی قرار می دهد و می گوید : هیت لک ؛ در اختیار تو و آماده برای توام( یوسف آیه )
این مساله اختصاص به زنان نسبت به زیبارویی شگفت انگیز مردان نیست بلکه حتی مردان نیز به این مساله دچار می شوند. این مساله اختصاص به افرادی عادی ندارد بلکه حتی پیامبران نیز تحت تاثیر زببایی قرار گرفته و متاثر از ان حرکت می کنند. در داستان پیامبر(ص) نیز موردی بیان می شود که به این مساله اشاره دارد. هر چند که درروایات اهل سنت و تفاسیر ایشان پا از حریم حق و حقیقت فراتر نهاده و سخنان سخیف و زشت در حق آن حضرت (ص) بیان شده است ولی مساله اعجاب آن حضرت از زیبارویی برخی را نمی توان نادیده گرفت. آن حضرت(ص) نیز همانند هر انسان خواسته های طبیعی دارد و می خورد و می پوشد و می آشامد و در خیابان ها و بازارها می گردد. این مساله ای است که قرآن به صراحت در چند آیه بدان پرداخته است. به سخن کلی تر ایشان نیز همانند دیگران بشری است با خواسته های بشری و تمایلات و گرایش های انسانی که متاثر از زیبایی ها خواهد بود. از این روست که همواره بر این نکته تاکید می ورزد که انا بشر مثلکم ؛ من هم مانند شما بشرم.
از آن جایی که انسان ها تحت تاثیر زببارویی است خداوند در بهشت به ایشان وعده می دهد که در آن جا با زنان بهشتی زیبا رو می باشند و از آن ها بهره می گیرند: فیهن خیرات حسان (الرحمن آیه ۷۰) پیامبر (ص) نیز همانند دیگر هم نوعان خویش گرایش به زیبایی داشته و تحت تاثیر زیبایی قرار می گرفته است و در برابر زیبارویان شگفت انگیز واکنش نشان می داد.
خداوند در آیه ۵۲ سوره احزاب به واکنش طبیعی ایشان نسبت به زیبارویان اشاره می کند و می فرماید: لایحل لک النساء من بعد و ان تستبدل بهن من ازواج و لو اعجبک حسنهن ؛ از این پس برای تو حلال نیست که زن دیگری را به ازدواج بگیری و یا زنی را به زنی دیگر جا به جا کنی حتی اگر زیبارویی ایشان تو را به شگفتی انگیزد.
در حقیقت این مساله به عنوان امری طبیعی حتی درباره پیامیر(ص) ثابت شده است که وی متاثر از زیبایی زنان زیبا رو بوده اند و گاه زییایی ایشان وی را به شگفتی و اعجاب می آورد.
نکته ای که می توان از این آیه به دست آورد آن است که چهره های زنان در آن زمان پوشیده نبوده است که حسن و زییابی چهره ایشان حتی پیامبر(ص) را به شگفتی می انگیزد.
به هر حال انسان ها به طور طبیعی دربرابر مساله زیبایی روی واکنش نشان می دهد و خواهان ازدواج با آن زن می شود و یا حتی گاه مانند زن عزیز مصر و دیگر زنان اشراف از راه های باطل و حرام می کوشند دست کم خود را در اختیار زیبارو قرار دهند اگر نتوانند او را به دست آورند. خداوند به پیامیر(ص) با آن که نهی می کنند تا دیگر با زنی ازداوج نکند حتی اگر زیبایی زنی وی را به شگفتی انگیزد با این همه به وی اجازه می دهد که می تواند با زنان کنیزی که شگفتی انگیز است و می خواهد با آنان به سر برد و تمتع گیرد تصاحب و به ملکیت خویش در آورد.(همان)
خلوت های سه گانه
قرآن افزون بر پرداخت به غریزه جنسی و گرایش مردان و زنان به زیبایی و متاثر شدن و تحریک جنسی از این طریق به مسایلی دیگری که به حریم خصوصی خانواده و زناشویی است نیز توجه می دهد که مساله خلوت های سه گانه در شبانه روز در هنگام سحرگاهان و ظهر و شامگاهان یکی از آن هاست.
در آیه ۵۸ سوره نور به خانواده سفارش می کند که در شبانه روز خلوت های سه گانه ای داشته باشند و دراین زمان حتی فرزندان بی اذن و اجازه آنان وارد حریم خصوصی ایشان نشوند. در روایات در توضیح آیه و تفسیر آن به مصادیقی اشاره می کند که چگونه زن و شوهر در این حریم خصوصی وارد شوند و چگونه عمل کنند. از آن میان می توان به در آوردن و کنار گذاشتن جامه و لباس ، پوشیدن جامه های نازک و تن نما، استفاده از بهترین و خوش بوترین عطرها، اعلام آمادگی زن، شتاب گرفتن زن به خلوتگاه و مانند آن اشاره کرد. این مطلب در مقاله بهترین و نیکوترین شیوه های شوهر داری بیان شده است و خواننده را به آن جا حوالت می دهیم .
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: شایسته نیست برای زن ایه که بخوابد مگر آن که تمایل خود را نسبت به تمکین از شوهر ابراز دارد؛ به گونه ای که زن با همسر خود زیر یک لحاف باشد و لباسش را از تن در آورد و بخشی از بدن خود را در تماس با بدن زوج قرار دهد. پس به این صورت اگر عمل کرد تمکین و عرضه به شوهر تحقق یافته است و گرنه تمکینی نیست.(وسایل الشیعه ج ۱۴ص ۱۲۶)
امام صادق (ع) نیز می فرماید: زنی برای کاری نزد پیامبر (ص) آمد آن حضرت فرمود : نکند تواز زنان مسوفه باشی؟ عرض کرد : یا رسول الله مسوفه چگونه زنی است؟ آن حضرت فرمود: زنی که شوهر او را برای نیاز جنسی می خواهد ولی او به اندازه ای شوهر را معطل می کند تا خسته شود و به خواب رود. پ این زن مورد لعنت و نفرین فرشتگان است تا هنگامی که شوهرش از خواب بیدار شود.(وسایل الشیعه ج ۱۴ ص ۱۱۷)
زنا و زناشویی
در آیات بسیاری به مساله زناشویی و چگونگی و کیفیت آن اشاره شده است . برای حفظ حریم خانواده نیز به مساله زنا را به عنوان جرم بزرگ و نابخشودنی مطرح می سازد هر چند که برای اثبات آن به جهت حفظ حریم خانواده به هر نحو ممکن راه هرگونه اثبات زنا را سختی می بندد تا مساله در پوشش قرار گیرد. اثبات زنا امری بسیار سخت و همراه با شرایطی است که به دشواری می توان موردی را اثبات کرد.
قرآن به این مساله اشاره می کند که مردان تحت تاثیر زیبایی های ظاهری و کلامی زنان قرار می گیرند. از این رو از زنان خواسته است تا خود در معرض نگاه مردان قرار ندهند و به گونه ای نرم و لطیف با مردان سخن نگویند.
قرآن بیان می دارد که مردان به طور طبیعی نمی تواند از همبستری بگریزند و تمایلات جنسی آنان به اندازه ای قوی است که حتی برای ارضای نیاز خویش حدود الهی را زیر پا می گذارند. از این روست که برای مردان جایز شمرده است تا درشب های ماه رمضان با زنان خویش نزدیکی کنند و از آن ها بهره گیرند. این مساله در زمان حج که بیش از ده روز نیز به طول نمی انجامد نیز مطرح شده است و اجازه داده شده که حج تمتع به جا آورده شود و مردان پس از عمره از احرام خارج شده با همسران خویش همبستر گردند.
نیازهای طبیعی جنسی در مردان موجب شده است تا این احکام این گونه تغییر کند؛ زیرا دین اسلام دین فطرت و غریزه است و به نیازهای غریزی و جنسی توجه داشته است. اگر قانونی باشد که ضد فطرت و غریزه باشد باید در صدور آن تردید کرد و یا آن که در تحریف آن شک نکرد.
اگر دینی با فطرت و غریزه های طبیعی مخالفت کند دین یا تحریف می شود و یا بر خلاف آن عمل می گردد. مساله ازدواج روحانیون و یا طلاق در مذهب کاتولیک موجب شده است که در دین مسیحیت گروهی به نام پروتستان ها دست به تحریف بزنند و حکم طلاق را بر خلاف شریعت صادر کنند و جواز ازدواج به کششیان بدهند و یا همانند باورمند به کاتولیک به لواط و گناه کشیده شوند و برخلاف دین و مذهب زنان را طلاق دهند.
به هر حال مخالف با غرایز بشری در هر دینی منجر به تحریف آن دین ویا خلاف و گناه می شود. اسلام از این رو با فطرت و غرایز بشری مخالفت نمی کند.
از آن جایی که سرد و گرم مزاجی در مساله جنسی نقش مهمی دارد راه های برای کنترل و مهار ان بیان شده است. در جوامع بشری برخی با روزه گرفتن و برخی دیگر با مواد چون کافر در سربازخانه و مدارس شبانه روزی به کنترل ومهار این غریزه اقدام می کنند که این ها داروی موقت است.
از آن جایی که زنان کم تر گرایش به تکرار عمل جنسی در طول شبانه روز و یا هفته دارند راهی به عنوان ازدواج موقت و یا تعدد زوجات مطرح شده است. تعدد زوجات باعث می شود تا شخص بتواند به طور طبیعی خود را ارضا نماید و زمانی که زن در مدت هفت تا ده روز در عده و قاعدگی است از تمتع بهره مند باشد. از این رو زناشویی به اشکال مختلف مانند تعدد زوجات و عقد موقت مطرح می شود تا این غریزه با توجه به سرد مزاجی و گرم مزاجی زن و شوهر و یا زمان قاعدگی حل شود.
طرح این مسایل از باب شناخت فطرت انسان و چگونگی مواجه با آن است و با عدم طرح مساله نمی توان صورت مساله را پاک و جامعه ای عاری از خشونت های جنسی داشت. اگر مردان به طور طبیعی در برابر زنان به ویژه زیبارویان واکنشی های تحریکی جنسی نشان می دهند می بایست به طریق صحیح آن را درمان کرد و از دامن زدن به تباهی و فساد اجتماعی جلوگیری کرد.
این نوشتار تنها بخشی از آیات را به مسایل جنسی پرداخته را بازخوانی کرده و آیات و روایات بسیاری را به جهات مختلف مطرح نکرده است.
نظرات شما عزیزان: